loading...
صفا پاتوق|سایت سرگرمی و تفریحی
اخبار صفا پاتوق
محمد بازدید : 615 شنبه 22 تیر 1392 نظرات (0)
safapatogh.ir/

انسان‌هايي با دو چهره

دوگانگي شخصيت,وحدت شخصيت

درباره دوگانگي شخصيت و نفاق، روايات بسياري وارد شده؛ چون چهره نشانه درون است و زبان هم حاكي از درون است و معناي اين روايات هم اين است كه انساني كه داراي دوگانگي شخصيت باشد آن هم دو شخصيت متضاد، منافق است. چون منافق هم دو چهره دارد. اساس اسلام توحيد است و لذا در شخصيت هم سراغ وحدت شخصيت مي رود. در يك جمله انسان بايد هماني باشد كه هست، نه اين كه هر زماني و لحظه اي خودش را در چهره اي و لباسي و زباني نشان بدهد بلكه بايد يگانگي و وحدت، حاكم بر وجود انسان باشد،يعني داراي يك چهره و يك شخصيت . از نظر اجتماعي هم بزرگترين دردسرها و بدبختي ها از ناحيه همين افراد دامنگير جامعه مي شود. چون با هر دسته اي كه نشست و برخاست نمايند، همرنگ همان دسته مي شوند. اين گونه انسانهاي منافق سبب مي شوند. كه وضع جامعه به هم ريخته و وضع خطرناك و ناپايداري را بوجود آورند. چرا انسان دو چهره مي شود؟

 

منشأ دوگانگي شخصيت

1ـ كمبود شخصيت : اين همان چيزي است كه از آن به «احساس عقده حقارت» تعبير مي كنند، بدين معنا كه افرادي شخصيت دروني ندارند و هر جا كه مي روند رنگ همان جا را مي گيرند، چون از خودشان اصالت و استقلال ندارند و بر عكس افرادي كه داراي اصالت و شخصيت هستند، در هر جا كه باشند، شخصيت مستقل خود را نشان مي دهند و هيچ احساس كمبودي هم نمي كنند و آدمهاي صاف و رو راستي هستند و بر اساس همان شخصيت مستقلي كه دارند، حرفشان را مي زنند و چهره حقيقي خود را نشان مي دهند و انسانهايي كه اين گونه نباشند هر جايي بروند، از همه وحشت دارند، ناگهان چهره عوض مي كنند و براي خودشان هيچ شخصيتي قائل نيستند.

 

2ـ عدم قناعت: افرادي هستند كه داراي شخصيت مي باشند، اما از اين كه خودشان باشند، قانع نيستند، بلكه مي خواهند مثل ديگران باشند، در حالي كه وضع آن ديگري با آنها تفاوت دارد. چنين فردي مي خواهد مثل ديگري گام بردارد، اما راه رفتن خودش را هم فراموش مي كند، يعني آنچه مي تواند باشد نمي شود و آنچه هم مي خواهد بشود نمي تواند بشود، براي اينكه خداوند هر كسي را بگونه اي ساخته است و من هم بايد هماني باشم كه هستم و همان را پرورش بدهم.

 

3ـ تحميل از طرف اجتماع: گاهي دوگانگي شخصيت از بيرون به انسان تحميل مي شود، مثلاً جامعه در اوضاعي زندگي مي كند كه اشخاص نمي توانند آزادانه آنچه هستند باشند و آنچه هستند نشان بدهند، ناچار در درون چيزي هست اما در برون چيز ديگري مي شود، چون شخصيت ذاتي اش را نمي تواند نشان بدهد.

دوگانگي شخصيت,وحدت شخصيت

4ـ سودپرستي و منفعت پرستي: گاهي افراد سودجو و منفعت پرست، براي اين كه منافعشان تأمين شود، به هر دسته اي كه مي رسند مي خواهند جزء همان دسته شوند، براي اينكه از آنها سود ببرند.

 

5 - ضعف و ناتواني افراد: اشخاصي كه ضعيف و ناتوانند، معمولاً صراحت و شجاعت هم ندارند، چون شجاعت و صراحت و يك چهره بودن از اوصاف افرادي است كه قوي باشند.

 

6 - نداشتن يك خط و فكر و مكتب: آدمي كه بي خط است هر جا كه رود به رنگ همان جا در مي آيد و بر عكس آدمي كه صاحب خطي بوده و مبنا و مكتبي داشته باشد، منافق نمي شود.

 

از جمله آثار و عواقب دو چهرگي اين است كه انسان گرفتار يك سلسله از گناهان مي شود، براي اينكه آدمي كه دو چهره است، بايد دروغ بگويد تا بتواند هر دو چهره خودش را حفظ كند، به عبارت صحيح تر بايد خائن، كذاب، چاپلوس، رياكار و متظاهر باشد و ديگر صفت ناپسند.

 

چه عملي انجام دهيم كه گرفتار اين وضع نشويم؟

براي اين كه انسان، خودش را از دوگانگي شخصيت نجات دهد، قبل از هر كار و بهتر از هر كار اين است كه اعتماد و تكيه گاه او فقط خدا باشد.

 

انسان وقتي تكيه گاهش خدا باشد، آن گاه متوجه مي شود كه بندگان خدا چيزي نيستند كه انسان بخواهد براي آنان چهره عوض كند، چون موقعي كه نظرش به خدا باشد، ديگر مردم مبدأ سود و زيان نخواهند بود و سود و زيان در دست خداست، عزت و ذلت در دست خداست، پيروزي و شكست هم در دست خداست و دست اين بندگان نيست كه من بخواهم براي اينها هر روز خودم را در مقابلشان در چهره دلخواه آنان قرار دهم و خودم را عوض كنم.

 

بنابراين، تقويت مباني توحيد و ايمان و عشق به خدا و قلب را از مهر او لبريز كردن و سر تا پا به وجود او محبت داشتن، از جمله عواملي است كه باعث مي شود، نفاق و دوگانگي شخصيت را از انسان دور كند، چون عامل مهم پيدايش آن دوري از خداوند است، چون اگر آن حقيقت در او زنده شود همه مشكلاتش حل مي شود. اگر ما هر چه تحقيق كنيم مي بينيم ريشه تمام خوشبختي ها معرفت و عشق به خداست، خمير مايه تمام افتخارات و مايه همه آرامشها، به خدا دل بستن و از غير او دل برداشتن است. وقتي انسان به اين مرحله رسيد، محال است كه منافق شود.

منبع: ماهنامه بشارت ، شماره 42- سايت صبح صادق تفسير حديثي از حضرت آيت الله شيخ ناصر مكارم شيرازي/تبيان

 

safapatogh.ir/http://www.beytoote.com
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 311
  • افراد آنلاین : 165
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 382
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 1,817
  • باردید دیروز : 79
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,083
  • بازدید ماه : 2,083
  • بازدید سال : 21,394
  • بازدید کلی : 4,766,913
  • کدهای اختصاصی
    pr checker