زکات چيست؟ و چرا در قرآن بيشتر به زکات تأکيد شده تا به خمس؟
- مجموعه: اصول و فروع دين
زکات چيست؟
چرا در قرآن بيشتر به زکات تأکيد شده تا به خمس؟
زکات به چه معنا است؟ چرا در قرآن بيشتر به زکات تأکيد شده تا به خمس که شرايط عموميتري دارد؟ آيا به اين دليل است که معناي زکات چيزي غير از آن است که تا به حال ميدانستيم؟ آيا دليل ديگري دارد؟ اگر بگوييم در آن زمان، زکات نسبت به خمس عموميتر بوده، پس اين حقيقت که آيات قرآن براي تمامي دورانها است از بين ميرود! آيا اگر در قرآن بيان ميشود «مؤمن واقعي کسي است که در حال رکوع زکات ميدهد، پس کساني که در حال رکوع زکات نميدهند»؛ يعني همه به جز حضرت علي(ع) مؤمن نيستند؟ از کجا مشخص ميشود که آن انگشتر اهدايي همان مالي بوده که زکات نام گرفته در حاليکه زکات به آن معنايي که ما ميشناسيم، بايد محاسبه و بعد پرداخت شود، پس چطور دقيقاً همان انگشتر، زکات مال شده است؟ چرا خمس يا قسمتي از آن نشده است؟ لطفاً با دليل و مدرک و مرجع پاسخ دهيد.
پاسخ اجمالي
«زکاة» در لغت، به دو معنا آمده است: يکى رشد و نموّ و ديگرى پاکى. کلمه «زکات» به سهمي اطلاق ميشود که انسان مؤمن از مال خود خارج ميکند و به فقرا ميدهد، به اين دليل است که در پرداخت آن، اميد رشد و افزايش مال همراه با خيرات و برکات را دارد، و موجب تزکيه و پاکى روح پرداخت کننده ميشود.
معناى زکات به کار رفته در آيات کريمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى خمس يک چيز بيشتر نيست. آياتي که درباره زکات در قرآن کريم آمده است؛ همه مربوط به زکات واجب اصطلاحي فقهي نيست؛ بلکه زکات با معاني متفاوت و همراه با عناوين مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب، زکات به معناي انفاق و صدقه مستحبي، زکات به معناى پاکى. اگرچه اکثر آيات مربوط به زکات در مورد زکات مال - اعم از واجب يا مستحب- است. همچنين بايد در نظر داشت که در صدر اسلام «زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار ميرفته، نه در خصوص زکات واجب.
اما بايد دانست که هرکدام از ايندو منبع اقتصادي و عبادي جامعه اسلامي، جايگاه ويژه خود را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهايي در مواردي واجب و در مواردي مستحب قرار داده شدهاند.
پاسخ تفصيلي
اصل کلمه «زکاة» به معناى رشد و نموّى است که از برکت الهى در چيزهاى دنيوى و اخروى حاصل ميشود.[1] کلمه «زکات» به سهم الهى که انسان مؤمن از مال خود خارج ميکند و به فقرا ميدهد، اطلاق ميشود. به اين دليل است که در پرداخت آن، اميد رشد و افزايش مال همراه با خيرات و برکات دارد، يا موجب تزکيه و پاکى روح پرداخت کننده ميشود و يا از هر دو جنبه است؛ زيرا هر دو فايده در پرداخت زکات وجود دارد.[2] بنابراين، «زکات» در لغت، به دو معنا آمده است: يکى رشد و نموّ و ديگرى پاکى.[3]
بر اساس معناي لغوي و عام، هر چيزى زکاتى دارد. امام على(ع) ميفرمايد: «زکات بدن؛ جهاد و روزه گرفتن است. زکات جاه و مقام؛ بذل و بخشش، زکات جمال و زيبايى؛ عفت و عصمت خواهد بود. زکات سلطه و قدرت؛ نجات افراد اندوهگين، زکات شجاعت؛ جهاد فى سبيل اللّه است. زکات صحت و سلامتى؛ کوشش در اطاعت پروردگار و زکات پيروزى؛ احسان خواهد بود. زکات علم آن است که آنرا نشر دهى و خود را به انجام آن وادار کنى ... زکات قدرت؛ انصاف است...».[4]
زکات در قرآن
در قرآن کريم؛ آمدن «زکات» در کنار «صلاة» نشان آن است که رابطه با خداوند متعال از طريق نماز حاصل شده و رابطه با مخلوق خداوند از راه اداى زکات برقرار ميشود. همراهى ايندو به جهت اهميت ويژه آنها است؛ زيرا نماز در آيات قرآن کريم و روايات اسلامى از جايگاه خاصى برخوردار است و زکات نيز در دين اسلام در بُعد اقتصادى و اجتماعى و ... بسيار اهميت دارد و ذکر زکات در کنار نماز نشانه جامعيت اسلام و همه جانبهنگرى دين مقدس اسلام است.
اما بايد توجه داشت آياتي که درباره زکات در قرآن کريم آمده، همه مربوط به زکات واجب اصطلاحي فقهي نيست؛ بلکه زکات با معاني متفاوت و همراه با عناوين مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب،[5] زکات به معناي انفاق و صدقه مستحبي،[6] زکات به معناى پاکى.[7] اگرچه اکثر آيات مربوط به زکات در مورد زکات مال - اعم از واجب يا مستحب-[8] است.
همچنين بايد در نظر داشت که در صدر اسلام «زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار ميرفته، نه در خصوص زکات واجب. علامه طباطبايي(ره) در ذيل آيه شريفه «إِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[9] (بر اساس روايات متعددى از منابع شيعه و منابع اهل تسنن، اين آيه شريفه در شأن امام على(ع) نازل شده است)، ميگويد: «اگر مىبينيد امروز وقتى زکات گفته ميشود ذهن منصرف به زکات واجب شده و صدقه به ذهن نميآيد، نه از اين جهت است که بر حسب لغت عرب صدقه، زکات نباشد، بلکه از اين جهت است که در مدت هزار و چند سال گذشته از عمر اسلام، متشرعه و مسلمانان زکات را در واجب به کار بردهاند، و گرنه در صدر اسلام زکات به همان معناى لغوى خود بوده است. و معناى لغوى زکات، اعم است از معناى مصطلح آن (زکات واجب فقهي)، و صدقه و انفاق مستحبي.
در حقيقت زکات در لغت، مخصوصاً اگر در کنار نماز قرار گيرد، به معناى انفاق مال در راه خدا و مرادف آن است، همانطور که همين مطلب از آياتى که احوال پيامبران گذشته را حکايت ميکنند به خوبى استفاده ميشود، مانند اين آيه که در باره حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب ميفرمايد: «وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّکاةِ»[10] و راجع به حضرت اسماعيل ميفرمايد: «وَ کانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»[11] و درباره حضرت عيسى(ع) در گهواره ميفرمايد: «وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَيًّا».[12] ناگفته پيداست که در شريعت ابراهيم و يعقوب و اسماعيل و عيسى(ع) زکات به آن معنايى که در اسلام است نبود.[13]
همچنين در قرآن ميخوانيم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»،[14] و «الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ»،[15] و «وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[16] و آيات ديگرى که در سورههاى مکى و مخصوصاً سورههايى که در اوايل بعثت نازل شده مانند سوره «حم سجده» و امثال آن. چه اين سورهها وقتى نازل شدند که اصولاً زکات به معناى معروف و مصطلح فقهي هنوز واجب نشده بود، و لابد مسلمانان آن روز از کلمه زکاتى که در اين آيات است، چيزى ميفهميدهاند، بلکه اين آيه مربوط به زکات: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»[17] دلالت دارد بر اينکه زکات مصطلح يکى از مصاديق صدقه است، و از اين جهت آنرا زکات گفتهاند که صدقه است، و چون صدقه پاک کننده است، زکات هم از تزکيه و به معناى پاک کردن است.[18]
در قرآن کريم با اينکه پرداخت زکات به عنوان يک واجب مالى مورد تأکيد قرار گرفته، اما به طور مشخص موارد وجوب آن معيّن نشده است و موارد وجوب آن در روايات بيان شده است.
مقايسه زکات با خمس
پرداخت زکات و خمس و ديگر انفاقهاى واجب و مستحب، از تکاليف اقتصادي مسلمانان است. اداي اين وظايف مالي، افزون بر آثار سازنده اخلاقى، نقش مهمى در توزيع و تعديل ثروت ميان افراد جامعه و برقرارى عدالت اجتماعى دارند. اما هر کدام از خمس و زکات از جهت موارد تعلّق، شرايط وجوب و مصرف با هم تفاوت دارند.
در فقه اسلامي؛ «خمس» عبارت است از يک پنجم اموال انسان که بايد از درآمد و مازاد بر مخارج خود با شروط خاصى که در فقه بيان شده، پرداخت شود و آن حقّى است که خداوند براى پيامبر اکرم(ص) و امام معصوم(ع) قرار داده تا مستمندان از خاندان آن بزرگواران به جاى زکات مصرف و نيازمنديهاى خود را با آن تأمين کنند. خمس به دو قسم تقسيم ميشود: نيمى از آن، سهم امام(ع) است که بايد توسط حاکم اسلامى در مصالح اسلام و مسلمانان هزينه گردد و نيم ديگر آن، سهم سادات است.[19] خمس به مواردي با شرايط ويژه تعلّق ميگيرد.[20]
در فقه اسلامى، زکات عبارت است از: حقّ واجبى که به بخشى از اموال برخي افراد غنيّ و ثروتمند جامعه تعلق ميگيرد و بايد به نفع فقرا براى صرف در مصالح عمومى پرداخت شود.[21] اغنيا با دادن زکات، از صفات زشتى مانند حرص و بخل (تا اندازهاى) پاک ميگردند و اموالشان نيز با خير و برکت دنيوى و اخروى، رشد و نموّ خواهد کرد. همچنين از ديدگاه فقها، اصل وجوب زکات از ضروريات و ارکان دين مقدس اسلام است.[22]
آثار زکات
زکات داراي آثار زيادي است؛ مانند اين که امام علي(ع) به نقل از پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: «زکات، پُل اسلام است هر کس آنرا بپردازد از پُل عبور کرده و هر کس آنرا نپردازد در زير آن پُل زندانى ميشود، و زکات خشم پروردگار را فرو مينشاند».[23]
نتيجه
1. معناى زکات به کار رفته در آيات کريمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى خمس يک چيز بيشتر نيست. اما هرکدام از اين دو منبع اقتصادي و عبادي جامعه اسلامي جايگاه خويش را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهايي در مواردي واجب و در مواردي مستحب هستند.
2. درباره علت کثرت آيات زکات –واجب و مستحب- نسبت به خمس، ميتوان گفت: موارد مصرف زکات نسبت به خمس بيشتر است؛ لذا تأکيد بيشترى بر مسئله زکات و پرداخت آن شده است؛ زيرا زکات، حکمي است که دايره مصرف آن، شامل تمام افراد جامعه اسلامي (و در برخي از موارد غير مسلمانان) است و حتي انفاق و صدقات مستحبي شامل سادات هم ميشود،[24] ولي دايره شمول مصرف خمس محدودتر است و شامل همه افراد جامعه اسلامي نميشود، بلکه در مقابل زکات واجب که براي بنيهاشم حرام ميباشد و آنها حق استفاده از آنرا ندارند، بخشي از آن براي فقرا و مستمندان آنان اختصاص دارد و نيز سهمي از آن مخصوص امام(ع) است که در عصر غيبت فقيه جامع شرايط در رفع احتياجات جامعه و هر کمک اقتصادي که رضايت امام مهدي(عج) در آن است، مصرف ميکند.
درباره بخش مربوط به زکات دادن امام علي(ع) «زکات دادن حضرت علي(ع) در حال نماز»، سؤال 931 را مطالعه کنيد.
[1]. راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق: داودي، صفوان عدنان، ص 380، دارالعلم، الدار الشامية، دمشق، بيروت، چاپ اول، 1412ق.
[2]. همان، ص 381.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 14، ص 358، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، چاپ سوم، 1414ق.
[4]. محدث نوري، حسين، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص 46، مؤسسه آل البيت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق؛ ر.ک: ليثي واسطي، علي، عيون الحکم و المواعظ، محقق و مصحح: حسني بيرجندي، حسين، ص 275، دار الحديث، قم، چاپ اول، 1376ش.
[5]. بقره، 177: «نيکى (و نيکوکار) کسى است که به خدا، و روز رستاخيز، و فرشتگان، و کتاب (آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقهاى که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق ميکند نماز را برپا ميدارد و زکات را ميپردازد و (همچنين) کسانى که به عهد خود -به هنگامى که عهد بستند- وفا ميکنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج ميدهند اينها کسانى هستند که راست ميگويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزکاران!»؛ توبه، 103: «از اموال آنها صدقهاى(به عنوان زکات) بگير، تا به وسيل? آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و(به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعاى تو، ماي? آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!».
[6]. روم، 39: «آنچه را به عنوان زکات ميپردازيد و تنها رضاى خدا را ميطلبيد (مايه برکت است و) کسانى که چنين ميکنند داراى پاداش مضاعفند». منظور از زکات در اين آيه هر گونه صدقهاي را شامل ميشود؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 185، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. کهف، 81: «از اين رو، خواستيم که پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاکتر و بامحبتتر به آن دو بدهد!»؛ مريم، 13: «و رحمت و محبّتى از ناحيه خود به او بخشيديم، و پاکى (دل و جان)! و او پرهيزگار بود».
[8]. ر.ک: «موارد تعلّق زکات واجب و مستحب»، سؤال 9422.
[9]. مائده، 55: «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردهاند همانها که نماز را برپا ميدارند، و در حال رکوع، زکات ميدهند».
[10]. انبياء، 73: «ما وحى کرديم به آنان کارهاى نيک و نماز خواندن و زکات دادن را».
[11]. مريم، 55: «اسماعيل چنان بود که همواره اهل خود را به نماز و زکات توصيه ميکرد و در نزد خداوند پسنديده بود».
[12]. مريم، 31: «و خداى من به من دستور داد که تا زندهام نماز و زکات را ترک نکنم».
[13]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 6، ص 10، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[14]. اعلى، 15: «به تحقيق رستگارى يافت آن که تزکيه کرده و به ياد خدايش افتاده نماز گزارد».
[15]. فصلت، 7: «آنان که زکات را نميپردازند، و آخرت را منکرند».
[16]. مؤمنون، 4: «آنهايى که دستور زکات را انجام ميدهند».
[17]. توبه، 103.
[18]. الميزان في تفسير القرآن، ج 6، ص 10 – 11.
[19]. ر.ک: «سهم امام(ع)»، سؤال 8419؛ «پرداخت خمس و اجاز? مراجع»، سؤال 690.
[20]. ر.ک: «چيستي خمس و موارد تعلق آن»، سؤال 19664.
[21]. ر.ک: مشکيني، ميرزا علي، مصطلحات الفقه، ص 280 – 281، بيجا، بينا، بيتا.
[22]. علامه حلّي، حسن بن يوسف، تذکرة الفقهاء، ج 5، ص 7 – 8، مؤسسه آل البيت(ع)، قم، چاپ اول، بيتا؛ محدث بحراني، يوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ايرواني، محمد تقي، مقرم، سيد عبد الرزاق، ج 12، ص 8، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ اول، 1405ق؛ امام خميني، تحرير الوسيلة، ج 1، ص 311، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بيتا؛ حسيني سيستانى، سيد على، منهاج الصالحين، ج 1، ص 351، انتشارات دفتر حضرت آية الله سيستانى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[23]. «الزَّکاةُ قَنْطَرَةُ الْاسْلامِ فَمَنْ ادَّاها جازَ الْقَنْطَرَةَ وَ مَنْ مَنَعَهَا احْتَبَسَ دُوْنَها وَ هِىَ تُطْفِىءُ غَضَبَ الرَّبِّ»؛ شيخ طوسي، الامالي، ص 522، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[24]. ر.ک: «موارد مصرف صدقه و حرمت دادن صدقه به سيد»، سؤال 2981.
منبع:islamquest.net
http://www.beytoote.com