![safapatogh.ir safapatogh.ir/](http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-1881.jpg)
به همسرتان محبت کنيد تا خيانت نکند
- مجموعه: روانشناسي زناشويي
مرداني که عشق ورزيدن را نياموختهاند و زناني که هيچ عشقي سيرابشان نميکند؛ گاهي ناتواني مردان در مهرورزي و گاهي نياز افراطگونه زنان به مورد توجه و علاقه بودن، آفت زندگي مشترک ميشود و سرانجام شومي را رقم ميزند؛ سرانجامي به اسم خيانت.
به همسرتان محبت کنيد تا خيانت نکند
اتفاقي که اگر آن را شومترين حادثهي زندگي زناشويي ندانيم، دست کم بايد از تلخترينها به حسابش بياوريم. هر رابطهي زناشويي دو سوي دارد و اگر يک سوي آن گرفتار افراط و تفريط باشد، تعادل رابطه از دست ميرود و سوءتفاهمات بالا ميگيرد. نياز افراطگونه برخي زنان به مورد توجه بودن و کوتاهي برخي مردان در ابراز محبت نيز نوعي افراط و تفريط است که در نهايت قطار رابطه را از ريل خارج ميکند و نتيجه احتمالياش هم ترغيب زنِ رابطه به جستجوي منبع جايگزين خواهد بود.
در حقيقت يکي از عواملي که زنان را به دام خيانت و برقراري روابط موازي ميکشاند، برآورده نشدن نيازهاي عاطفي و درونيشان است. نيازهايي که يا به دليل ناتواني مرد در ابراز محبت باطنياش بيپاسخ مانده، يا آنقدر دست بالا را گرفته که هيچکس نميتواند برآوردهاش کند. در اين نوشتار مختصر از نقش نيازهاي عاطفي زنان و نحوه پاسخگويي به آنها در وقوع خيانت زناشويي سخن خواهيم گفت. چراکه بسياري از زنان تأمين نيازهاي عاطفي را مهمترين هدف ازدواج و تشکيل زندگي مشترک ميدانند و عدم ارضاي اين نياز، احساس محروميت شديدي را براي آنان به دنبال خواهد داشت.
حال اگر مرد رابطه آنچنان در بند کليشههاي جنسيتي گرفتار باشد که نتواند نيازهاي عاطفي و رواني همسرش را برآورده سازد، بخش مهمي از نيازهاي زن بيپاسخ ميماند و تعلق و دلبستگي او به زندگي زناشويياش رنگ ميبازد. در حقيقت نظام مردسالاري با خلق آن دسته از کليشههاي جنسيتي که مردان را از بيان عواطف و احساساتشان باز ميدارد و ابراز احساس را به عنوان امري زنانه تقبيح ميکند، در وقوع خيانت زناشويي نيز م?ثر است. کليشههاي جنسيتي به عنوان آموزههايي که فرآيند دروني کردن آن از لحظهي تولد آغاز ميشود، مبناي رفتار و احساس شخص را نسبت به خود و جنس مخالفاش شکل ميدهد و با پاگذاشتن فرد به سن بلوغ و تشکيل زندگي مشترک، حدود رابطهي او با شريک زندگياش را نيز تعيين ميکند.
بدين ترتيب والديني که در ابراز محبت به فرزندان ذکورشان خساست به خرج ميدهند و دائما آنان را به سرکوب کردن و پنهان داشتن احساساتشان تشويق ميکنند، در حقيقت روابط عاطفي آيندهي آنان را به خطر انداختهاند. چنين مرداني در زندگي زناشوييشان نيز قادر به ابراز احساس و بيان نيازهايشان نيستند و همسرانشان را هم ناکام ميگذارند. شريک زندگي اين مرد سرکوبشده پس از مدتي درمييابد که مرد زندگياش از پس ارضاء نيازهاي عاطفي او برنميآيد و وي را از نظر عاطفي تنها گذاشته است. و همين جاست که نطفهي جستجو براي رابطهاي ارضاکنندهتر شکل ميگيرد و گاهي نيز به ثمر مينشيند.
براي زني که از کمبود محبت و عقدههاي کهنهي عاطفي رنج ميبرد، هيچ رابطهاي عميق و ارضاء کننده نيست. نه تنها رابطه او با همسرش، که هيچ رابطهي موازي ديگري نيز نميتواند خلاءهاي دروني او را جبران کند و حس واقعي دوستداشتني بودن را به او هديه دهد
اما اقدام زن به خيانت زناشويي و عطش او براي دوستداشته شدن و مورد توجه بودن، هميشه نتيجهي ناتواني مرد رابطه در ابراز محبت و بيان احساسش نيست. اين مسئله گاهي از عطش سيراب نشدني زنِ رابطه به توجه و عشق نيز سرچشمه ميگيرد. عطشي که در عقدههاي کودکي و کمبودهاي عاطفي نخستين سالهاي زندگياش ريشه دارد. در حقيقت فقدان امنيت عاطفي و بيبهره ماندن از تجربياتي که احساس واقعي دوست داشته شدن و مورد توجه بودن را براي هميشه در او تثبيت کند، وي را به جستجويي بيپايان براي يافتن منابع جايگزينِ عشق و توجه واميدارد.
ميتوان گفت براي زني که از کمبود محبت و عقدههاي کهنهي عاطفي رنج ميبرد، هيچ رابطهاي عميق و ارضاء کننده نيست. نه تنها رابطه او با همسرش، که هيچ رابطهي موازي ديگري نيز نميتواند خلاءهاي دروني او را جبران کند و حس واقعي دوستداشتني بودن را به او هديه دهد. او با اولين نگاه دل ميبازد و در برابر نخستين وسوسهها تسليم ميشود. براي کسي که حسرت دوست داشته شدن را به دوش ميکشد و تشنه محبت است، هر رابطهي تازهاي فرصتي است براي عقدهگشايي. عقدههايي که البته هرگز گشوده نميشوند و با هر رابطهي تازهاي تنها کورتر و عميقتر ميشوند.
منبع : رواق
http://www.beytoote.com