loading...
صفا پاتوق|سایت سرگرمی و تفریحی
اخبار صفا پاتوق
محمد بازدید : 590 چهارشنبه 19 تیر 1392 نظرات (0)
safapatogh.ir/

خشت آخر خانه نبوت

 

نبوت چيست,معناي نبوت

 

نقد شبهه اي به خاتميت
از همان روز اولي که بشر پاي بر اين کره خاکي نهاد، خداوند دروازه هاي هدايت را به روي او گشود و پيامبران را يکي پس از ديگري فرستاد تا دستور العمل زندگي را به دست او برساند.
پيشرفت تدريجي انسان سبب شد تا خداوند دين خود را به تدريج تکميل کند و مطابق با فهم بشر آيين يگانه خود را در قالبهاي متفاوت ارائه نمايد. تا آنکه بشر آمادگي پذيرش آيين کامل شده را پيدا کرد و خداوند آخرين پيامبر خود را به مردم عرضه نمود.
خداوند اسلام را که کامل ترين آيين الهي است به همراه کتابي تحريف ناپذير و به وسيله پيامبري که گل سر سبد آفرينش است، به دست مردم رسانيد تا آخرين دين و آخرين کتاب به وسيله آخرين پيامبر به مردم عرضه شده باشد. همه مسلمانان بر اين عقيده اتفاق نظر دارند و تا به حال هيچ مسلماني منکر اين عقيده نبوده است. آيات قرآن و روايات قطعي نيز «اصل خاتميت پيامبر اسلام» را اثبات مي کند. قرآن در اين باره مي فرمايد:
... وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّين‏. (سوره احزاب، آيه 40) محمّد(صلّى اللَّه عليه و آله) رسول خدا و خاتم پيامبران است.
اما برخي از فِرَق ضالّه همچون بهائيان براي توجيه افکار انحرافي خويش ترجمه اي ديگر از اين آيه ارائه داده اند و براي «خاتم النبيين» مفهوم ديگري دست و پا کرده اند تا بتوانند پيامبري دروغين و نوين را به مردم عرضه کنند.
معناي انحرافي «خاتم النبيين»
پيش از بررسي اين واژه قرآني، بايد دانست که بهاييان معتقدند: دوران دين اسلام همانند يهوديت و مسيحيت به پايان رسيده و خداوند پس از اسلام، دين جديدي را با پيامبر و آييني نو ارائه کرده است. به اين ترتيب آنها خاتميت پيامبر و کامل بودن قرآن و دين اسلام را قبول ندارند و براي آيه فوق، مفهومي انحرافي دست و پا کرده اند که به آن اشاره مي کنيم. همچنين آنها مدعي اين هستند که نه قرآن و نه پيامبر اسلام، خود ادعاي خاتميت نکرده اند و اين عقيده بافته ذهن مسلمانان است. چراکه صاحبان هر ديني همانند يهوديان و مسيحيان نمي خواهند دين منسوخ شده خود را از دست بدهند و به هر نحوي تلاش مي کنند تا آن را هميشگي معرفي کنند. دو معناي ارائه شده توسط منکران خاتميت چنين است:
1ـ خاتم به معناي انگشتر
گفته شده است که «خاتم» در اين آيه به معناي «انگشتر» و «خاتم النبيين» هم به معناي «زيور و زينت پيامبران» است و هيچ ارتباطي با مساله خاتميت پيامبر اسلام ندارد.
2ـ خاتم به معناي مُهر
منکران خاتميت گفته اند که معناي ديگر «خاتم» مُهري است که ذيل اسناد و نامه ها زده مي شود. سپس به معناي تاييد به کار رفته که در زبان محاوره به آن «مُهر تاييد» مي گويند. بنابراين «خاتم النبيين» به معناي «تصديق کننده و تاييدگر پيامبران گذشته» خواهد بود. زيرا همانگونه که مُهر، گواهي بر صحت مضامين يک نامه مي دهد، پيامبر اسلام نيز بر صحت و استواري همه پيامبران گواه است.
پاسخ 1: معناي لغوي «خاتم»
با مراجعه به لغت، خواهيم فهميد که در زبان عربي کهن هيچگاه «خاتم» به معناي «انگشتر زينتي» استفاده نشده است و اين واژه هيچ ارتباطي با زيور و زينت ندارد. «مقاييس اللغه» که از کهن ترين کتب لغت عرب به حساب مي آيد، معناي اصلي اين ريشه را «رسيدن به پايان هر چيزي» معرفي مي کند و معاني ديگر را وابسته به اين مفهوم اصلي مي داند. (أصل واحد و هو بلوغ آخر الشي‏ء)
معناي انگشتري هم همچنان که خواهيم گفت بعدها به اين لغت اطلاق شده که آن هم در بردارنده مفهوم زينت و زيور نيست. اگرچه امروز به انگشتر زينتى «خاتم» گفته مي شود اما ريشه اصلى آن از ختم (به معنى پايان) است و در آن روز به انگشترهايى مي گفتند كه با آن نامه ها را مُهر مى كردند.
 پاسخ 2: مُهر و موم نامه يعني پايان آن
يکي از معاني «خاتم»، «مُهر زدن» است که آن هم به همان مفهوم اصلي باز مي گردد. «مقاييس اللغه» در اين باره مي نويسد: «مُهر زدن را به اين دليل "ختم" مي گويند که هنگامي که نامه به پايان مي رسد، آن را در صندوقچه قرار مي دهند و روي آن را مُهر مي کنند.» (لأنّ الطبع على الشي‏ء لا يكون الّا بعد بلوغ آخره في الأحراز)
از گذشته مرسوم بوده که وقتى بخواهند درِ خانه، صندوق يا نامه اي را طوري ببندند که كسى آن را باز نكند، روي در يا قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند و بر روي آن مُهر مى زنند كه امروز از آن تعبير به «لاک و مُهر» مي شود.
بنابراين مُهر کردن نامه بر خلاف آنچه که شبهه افکنان القا کرده اند به معناي «تصديق و تاييد» نيست بلکه به معناي «پايان پذيرفتن نامه» است و همانطور که مي بينيد تفاوت بسياري ميان اين دو وجود دارد.
چون در گذشته، گاهى از گِل هاى سفت و چسبنده براي اين کار استفاده مي‌شده، لغويون «خاتم» را «چيزى که بر گِل مي زنند» معنا کرده اند. بنابراين اگرچه مُهر کننده هر نامه اي محتواي آن را پذيرفته است، اما معناي اين واژه هيچ ارتباطي با تاييد و تصديق ندارد و ما در تفسير قرآن بايد تابع معناي لغت باشيم.
نکته قابل توجه ديگري که «لسان العرب» يعني يکي ديگر از کتب مهم لغوي به آن اشاره کرده اين است که برخي از مردم اين مُهرها را به شکل انگشتر در مي‌آوردند و به دست مي کردند. به همين خاطر بعدها به اين نوع انگشترها نيز «خاتم» گفته شده است و پس از چندي از روي تسامح به انگشتر زينتي نيز خاتم گفته اند. بنابراين معناي واقعي آن انگشتر نيست.
پاسخ 3: ديگر استعمالات قرآني اين واژه
در قرآن از ريشه «ختم» 7 بار ديگر استفاده شده است که در تمامي آنها معنايي جز «پايان دادن» و «مُهر نهادن» ندارد. همانند آيه 65 سوره يس که مي‌فرمايد: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ»:" امروز (روز قيامت) بر دهانشان مُهر مي نهيم و (تنها) دست هاى آنها با ما سخن مى‏گويد.
بنابراين واضح است که خاتم به معناي پايان هر چيزي است که گويا منکران خاتميت به كلى از معنى اين واژه بى اطلاع بوده اند و يا خود را به بي اطلاعى زده اند و گرنه هر كس كمترين اطلاعى از ادبيات عرب داشته باشد مي داند كلمه «خاتم النبيين» به وضوح دلالت بر معنى خاتميت دارد.
 پاسخ 4: همه پيامبران تصديق کننده اند!
اگر اين آيه به خاطر تصديق پيامبران قبلي به پيامبر اسلام لقب «خاتم الانبياء» داده، چرا به ديگر پيامبران چنين لقبي نداده است. با اينکه مي دانيم همه پيامبران خدا تصديق کننده پيامبر قبل از خود بوده اند و پيامبر اسلام همانند آنان همه پيامبران پيش از خود را تصديق کرده است.
قرآن در آيه ششم سوره صف، حضرت عيسي را تصديق کننده تورات دانسته اما با اين حال سخني از خاتميت او به ميان نيامده است.
 پاسخ 5: شهادت پيامبر بر اين مساله
بر خلا آنچه که ادعا شده هم قرآن ادعا دارد که آخرين کتاب آسماني است و هم پيامبر خدا خود را آخرين پيامبر الهي دانسته است که روايات قطعي فراواني اين مطلب را تاييد مي کند. براي نمونه به يکي از آنها اشاره مي کنيم. پيامبرخدا مي فرمايد:
«حکايت من و پيغمبران پيش‏ از من همانند مردى است كه خانه اى را بنا مى‌كند و آن را کامل مي کند و تنها جاي خشتى را در آن، خالى مى گذارد. مردمى كه وارد آن خانه مى شوند، از خالى ماندن محل خشت مزبور، شگفت زده مى شوند و علّت آن را از وى مى پرسند كه چرا محل خشتى را خالى گذارده اى؟»
سپس پيامبر فرمود: «من همان خشتم كه بنيان عظيم نبوّت، از آن خالى است. اينک من مبعوث شده ام تا محل خشت ياد شده را پر كنم. آرى! من، خاتم پيغمبرانم.» (نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، ص 847)
 منبع:tebyan.net

 

 

 

http://www.beytoote.com
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 311
  • افراد آنلاین : 137
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 353
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 1,050
  • باردید دیروز : 79
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,316
  • بازدید ماه : 1,316
  • بازدید سال : 20,627
  • بازدید کلی : 4,766,146
  • کدهای اختصاصی
    pr checker