فک و فاميله داريم؟!(6)
- مجموعه: مطالب طنز و خنده دار
بابام يه چن روزيٍ رفته شهرستان واسه کارش!!
نصفه شب بودش ديدم مامانم وحشتناک اومده ميگه؛ اميـــــــــــــــــــــر بيدارشو ايمان(داداشم 5سالشه) تب کرده پاشو ببريمش بيمارستان!! آقا تا اينو گف مثٍ قرقي سوييچو برداشتم ماشينو از پارکينگ بيارم بيرون هيچي مامانمم اومد سوار شد با سرعتٍ نور رانندگي ميکردم!! 3تا خيابونو ردش کردم!! ميبينم مامانم يا حسين!!! ايمان کو؟؟ امير؟؟
من؛ کجاس؟؟ مگه تو نياورديش؟؟
مامانم؛ آچمز مگه نگفتم تو بغلش کن بيارش؟؟؟ خاک تو سرت!! دور بزن ! جــــــــــــاش گـــــــــــذاشتـيـم!!
رفتم خونه ميبينم بچه زده زيرٍ گريه ترسيده زهره ترک شده!!
بعد مامانم زده زيرٍ خنده ميگه تقصيرٍ داداشٍ سر به هواته!!!
خدا وکيلي مامانٍ نگران و حواس جمه من دارم؟؟
يه مدتيٍ فک و فاميل کليد کردن رو سوتي دادن نميدنم قضيه چيه!!!!!
*****************************
رفتم چراغ اتاق خواهرم رو شبيه وصل کنم
گوشي رو دادم که نور رو بگيره ببينم چ ميکنم
ميبنم نشسته داره بازي ميکني
بعد چند دقيقه ميگه بازيش باحاله
چراغ رو ول کن نميخوام
*****************************
باباي دوستم داره ميره حج،قسمت شما بشه، يه مرغ مينا دارن خيلي دوسش داره،مينا هم اونو خيلي دوست داره. قبل از اينکه بره هزارتا فيلم از خودش گرفته،تو فيلم به مينا سلام ميکنه،قربون صدقه اش ميره،گفت:هروقت رفتم اين فيلما رو هر روز براش بذاريد که احساس دلتنگي نکنه!!!!!!
فک و فاميل حيوون دوسته ما داريم؟؟!!!؟؟!!!!
*****************************
داداشم تاکسي داره ميگم روزي چقذر کار ميکني؟
ميگه 30تومن
ميگم يه روز بيا کمک من 30تومن بهت ميدم
ميگه باشه جمعه ميام
گفتم حالا چرا جمعه؟
ميگه آخه جمعه ها 60تومن هم کار ميکنم
خدايي فک و فاميله ما داريم؟
*****************************
بابام خيلي مرده!سر ناهار دستم خورد به پارچ اب همش ريخت تو غذاش.هر کي بود يه چک ميخوابوند زير گوش بچه اش. ولي بابام نزد!!!!!فقط بشقابشو باهام عوض کرد:)
خدايي اوچ مهربوني ومرام از پدر فداکار من همينطوره که در حق من سرازير ميشه منم اب شدم رفتم طبقه پايينيمون:-0
يکي نيست بگه فک وفاميله که داريم!!!!؟؟؟
*****************************
بعضي جمعه ها من يه سر ميرم خونه پدربزرگم!!
يهو ديدم پدربزرگم کز کرده يه گوشه خبري از مامان بزرگمم نيس!! من؛ چي شده؟؟
بابابزرگ؛ هيچي پسرم غلطه زيادي کردم مامانيت باهام قهر کرده!!!
من؛ چيکا کردي پسر؟؟
ماماني از تو يه اتاقٍ ديگه! از خودش بپرس امير جان!!
من؛(o_O)
بابابزرگ؛ دارم ميگم زن!! بابا من رفتم لواشکايي رو که با ميوه هايٍ تو حياط درس کرده رو يواشکي خوردم واسه اين خانومم نذاشتم!! بابا بخدا دلم ميخاست!!
من؛(^_^)
لواشک؛)))
درختايٍ تو حياط؛)))
کسي که لواشک دلش خواست؛(×_×)
معده ي بابابزرگم؛_______
مامانبزرگ بابابزرگٍ لواشک خوره داريم؟؟؟
*****************************
نميدونم اين قضيه باباها چيه که کولرو خاموش ميکنن.حالا کولر فداسرتون دروپنجره روهم ميبندن بعد که اعتراضم ميکني ميگه هممون ومريض کردي رفت.
آخه باباست ما داريم
*****************************
طبقه بالامون شرکته،
ب بابا ميگم بابا اينا منو نميخوان؟
خواهرم چپ چپ نگاه کرد،گفتم ب عنوان آبدارچي،
مامانم ي نگاه عاقل اندر سفيه بهم کرد گفت آبدارچي؟
تو دلم گفتم الان ميگه اينهمه درس خوندي ک آبدارچي شي،
يهو ديدم برگشته ميگه آخه تو بلدي چاي دم کني ک ميخواي آبدار چي شي؟
يعني له شدما
*****************************
(سوکس شم اگه دروغ بگم) سر سفره نشسته بوديم مامانم گفت برو اون فلفل ها رو بيار با آبگوشت بخوريم پا شدم آوردم تعارف کردم هيشکي نخورد بعد خودم يه دونشو خوردم از بس تند بود آتيش گرفتم بعد مامانم به بابام ميگه مرد ديدي گفتم اين فلفلا شيرين نيستن؟
يه لحظه از شدت محبت اشک تو چشمام حلقه زد فک کنم شرايط من از بچه سر راهي گذشته در حد موش آزمايشگاهي روم حساب ميکنن تو خونه
*****************************
عروسي دايي جونمه رفتن باغ واسه آتليه فيلمبردار جامونده!بشمار1
بابالباساروبرده خشکشويي قراربوده ساعت3بره تحويل بگيره الان ساعت7غروبه مالباس نداريم!بشمار2
ميريم توشهرديديدديدبکنيم ماشين عروس خراب شدامدادخودرو عروس ودامادو يدک کشيد.بشمار3
گوسفندگرفتيم جلوپاشون قربوني کنيم لحظه پياده شدن عروس گوسفندفرارکرد.بشمار4
گروه موسيقي شروع کردن مجلس گرم کنن سيم کشي تالارآتيش گرفت،به اين ميگن ازدواج با اعمال شاقه.
داييه بدشانسه من دارم؟
*****************************
ي مامان بزرگ دارم وقتي به نفعش نباشه نه گوشاش ميشنوه نه چشاش ميبينه نه پاهاش جون داره.ولي واي به حال روزي که من با تلفن صحبت کنم گوشاش تييييييييييز به تيزي چاقو زنجان يا اگه به نفعش باشه چشاش به دوربين شکاري ميگه زکي تازه به جون خودم پرشش از جوب هم ديدم
ولي خدا سايه اش رو از سرمون کم نکنه.
اونايي که مامان بزرگشون اينطوريه بزنن لايکو!
*****************************
ب خالم ميگم اين رگه پشت چشمت؟
ميگه پ ن پ طناب بستيم لباس آويزون کنيم!!!
آخه من چي بگم ب اين فک و فاميل سر خوش، هر کدوم ي مدلن!!!!!
*****************************
يه بار خوابيده بودم بچه خواهرم 5سالشه اومد يک سيلي خفن خوابوند در گوشم. رواني شدم داد کشيدم سرش چرا زدي نميبيني خوابم. بيچاره زد زير گريه که ديگه مگس روت بشينه فراريش نميدم!!!
خواهرزادس داريم
*****************************
امروز يه لباس واسه دخترم گرفتم که عکس دوتا الاغ روشه مامانم هم ميگه عکس مامان باباشو زده رو لباسش مامانه ما داريم ها
*****************************
از صبح دارم الکى تو اينترنت ميچرخم، مامانم مياد ميگه:بسه ديگه کور شدى بد بخت؛ميدونى اگه کور بشى، چى ميشه؟
من:خو جايى رو نميبينم!
ميگه نخير، اگه کور بشى،معتاد ميشى!!!
من:D
مامانم::(
نابيناها::D
معتادا::D
آخه چه ربطى داشت خداييش؟؟!
منبع:akairan.com
کانال خنده و سرگرمی در تلگرام