loading...
صفا پاتوق|سایت سرگرمی و تفریحی
اخبار صفا پاتوق
محمد بازدید : 677 پنجشنبه 06 تیر 1392 نظرات (0)
fanimani.rozblog.com/

فک و فاميله داريم؟!(5)

 

فک و فاميله داريم, مطالب طنز و خنده دار

   ديشب چند دفعه به مامانه گفتم حالم خوب نيست ,بچه ها هم نميرن فردارو,شايد منم نرم,هر بارم گفت باشه ولي اگه بري بهتره!
صبح بيدار شدم مثله بچه هاي خوب دارم ميرم, بلند شده با عصبانيت ميگه:واسه چي هيچکس نميره تو داري ميري!!! هيچي نگفتم فقط يه نگاه بهش کردم .
بعده 5دقيقه فکر کردن بهم ميگه:اهااااان! فقط به هوا دوستات ميري دانشگاه!!!!!! هان زدم تو خال??!!!!!
آآآآآآآآآآخه اين مامانه ما داريم:اي خدااااااا
**************************
يه مادر بزرگ داريم وقتي مي خوابه به طرز وحشتناکي خروپف مي کنه...
پسر داييم اومده بود خونمون... شب از خواب بيدار ميشه ميره پيش مامانش ميگه:
مااااامان...مااااامان پاشو خرس اومده
فک و فاميل :)
من :)))
مامان بزرگم :(
خرس هاي مهربون :((
**************************
يه خواهر زاده دارم چهارسالشه چند روز پيش بهم ميگه تو يه پول سبز بمن بدهکاري(هزار تومني منظورشه) ميگم من که پول از تو نگرفتم.برگشته ميگه يادته چندبار از بستني ام گاز زدي؟ من:-((((
**************************
ديروز رفتم دانشگاه دمپايي پام بود از هراست صدام زدن رفتم يارو کوتاه نميومد کم بود بندازم بيرون گفت خوابگاهي هستي گفتم نه نيروگاه ميشينم(بوشهر) يه دفه جو گير شد گفت خوشبختيم منم نيروگاه ميشينم.... بعد الگوريتم دور زدن بقيه پرسنل و هراستيارو بهم داد!!!!
هراست با مرامه ما داريم!!
والا اين هم يه جور پارتي شدنه
**************************
يه همسايه داشتيم، يه دفه رفتم دم خونشون،درو که باز کرد ديدم کل صورتش قهوه اي،بعد از چند مدت فهمدم شوکوپارس ميزدن صورتشون بجاي کرم:-|:-|
**************************
رفتم خونه ديدم خواهرم و يه مارمولکه ذل زدن بهم و دارن بهم نگاه ميکنن!
منم ياد فيلماي هندي افتادم!
هيچي ديگه از اتاق اومدم بيرون که مزاحمشون نشم فقط نميدونم چرا يهو خواهرم جيغ زد!!!!
فک کنم علف به دهن بزي شور اومده نه؟!!!
**************************
مادرخانمم سکته ناقص زده بود فقط نيگاميکردنه حرف ميزد نه ميشنيد منم بالاسرش بودم گفتم زنگ بزنيداورژانس خانمم زنگ زد فقط آدرس داد وقتي صداي آژيراومدرفتم بيرون ديدم ماشينه آتش نشانيه! هيچي مادرخانمم سکته أش کامل شد. تواون شرايط همه ريسه رفته بودن مادرخانمم افتاده بوديه گوشه. همچين خانواده سرخوشي هستيم.
**************************
نصف شب تو خونه تنها خوابم بعد پسر خالم از ديوار اومده بالا تو خونه مثله گوريل اومده بالا سرم اونم تازه تو تاريکي مطلق صدام ميزنه مصطفي پاشو تا بريم قليون بکشيم!!!!
تا چند روز من شوک زده شده بودم فکر ميکردم جن ديدم:(
خداوکيلي اينم پسرخاله جن نما است که ما داريم؟!!!
**************************
اين داستان مربوط ميشه به 11 سال پيش:
پسرخالم وقتي 5 سالش بود يه جوجه ي بامزه خريده بود يه بار رفتم خونشون ديدم با يه دستش سر جوجه رو گرفته با اون يکي دستش هم پاهاي جوجه رو گرفته داره ميکشه بهش گفتم: چيکار ميکني؟؟؟ گفت : خيلي کوچيکه ميخوام قدش بلند بشه!!!
من o:
جوجه :(
پسرخالم :))
**************************
من: مامان امشب چي بخوريم؟
مامانم:خب معلومه ديگه غذا!!
من:نه منظورم اينه که چي داريم؟
مامانم:شام
من:يعني تو غذا چه چيزايي هست؟
مامانم:چيزاي خوششششششمزه
من :|
**************************
رفته بوديم روستاي حومه تهران هفته پيش خونه عمويٍ شوهرخالم! عروسي داشتن،آقا منو پسرخاله هام تيپ زده بوديم با پسرعمو شوهرخالم رفتيم روستاشونو نشون بده از بالا پشتٍ بومو درو ديوارم دختر بود که مارو ديد ميزد مام خندمون گرفته بود تانک!
يه دفعه يه گله گوسفند داش ميومد طرفمون من خودمو کشيدم کنار که کثيف نشم، آقا يه بزٍ دماغو عطسه کردش آبٍ دماغش پاشيد رو شلوارٍمن! همه زدن زيرٍ خنده! هيچي يکم جلوتر رفتيم يه جا آب جمع شده بود غازا و اردکا داشتن آب تني ميکردن تو آب گل! يه دفعه يه غازٍ 30کيليويي بال زد بال زد زارت افتاد تو بغلٍ پسرخالم ! يعني بگم تا رسيديم خونه دل و رودَمون پاره شد از خنده دروغ نگفتم!
فک و فاميلٍ داريم تو روستا خداييش مثلاً تيپ زده بوديم!!
**************************
داداشم5سالشه ميره مهدکودک ! يه روز برگشت گفت امير اگه يه دخترٍ بهت کيکشو بده بعد تو بهش بگي خودت داري با احساساتش بازي کردي؟؟
من؛ چطو مگه ايمان؟؟
ايمان؛ آخه دخترا هميشه ميان به من کيک ميدن ! منم برا خودمو نميخورم ديگه، يکيشون اومد بهم کيک بده پسش زدم!!!!!! دوستام ميگن عاشقم شده!! حالا واسش ناراحتم برم کيکشو بگيرم فردا؟؟
من؛ آره ايمان از دستش نده حالا از کدوم کيکا بود؟؟
ايمان؛ رولت!! ولي من واسه کيک نميخوامش!!!
يعني از وقتي باهام دردو دل کرده رفتم تو فکر و خيال!
ما تو اين سن و سال چه غلطي ميکرديم؟؟
ههههههعي دنيا آخرتمو گذاشتي تو فرغون!
داداشٍ عاشق پيشه اس دارم من؟؟
**************************
آشپزخانه ي ما :
- مامان امشب قرمه سبزي درست کن!
- چه خبرته ؟ يه ماه قبل برات پختم! دم به دقيقه که قرمه سبزي نميخورن...
- مامان امشب شام چي داريم؟
- کوکو سيب زميني!
- واي مامان ديشب کوکو خورديم که؟!
- اولاً ديشب نبود و پريشب بود ، دوماً اون کوکو سيب زميني با لوبيا بود و اين کوکو سيب زميني خاليه!!
مامانِ منطقيه من دارم؟!

منبع:akairan.com

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 311
  • افراد آنلاین : 136
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 384
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 2,066
  • باردید دیروز : 79
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,332
  • بازدید ماه : 2,332
  • بازدید سال : 21,643
  • بازدید کلی : 4,767,162
  • کدهای اختصاصی
    pr checker